محل تبلیغات شما

عملیات کربلای هشت فرا رسیده بود. سیدمحمود شب عملیات طبق رسم شب های عملیات با دوستانش وداع کرد. او که به پهنای صورت اشک می ریخت به فرمانده اش گفت از این عملیات برنمی گردم.
در محله پنج تن» با پرس و جو از چند نفر، بالاخره پلاک 78 را پیدا می کنم. زنگ را که می فشارم داماد خانواده که منتظرمان بود در را به رویمان می گشاید. خانه ای قدیمی با اتاق هایی که در اطراف یک راهرو واقع شده بود. حاج آقا پدر شهید جلوی راهرو به گرمی از ما استقبال می کند.

زندگی نامه شهید عباس بابایی

متن نامه شهید محسن حججی به امام رضا (,)

سرداری با پنج نشان جانبازی + تصاویر

عملیات ,راهرو ,اشک ,شب ,هایی ,اتاق ,این عملیات ,از این ,قدیمی با ,ای قدیمی ,گشاید خانه

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها